# | ara | fas |
---|
1 | مصر : شعرت بمرور الرصاصة فوق كتفي | مصر: “به معنای واقعی کلمه، عبور گلوله از روی شانهام را دیدم” |
2 | أصيب المصور الصحفي المصري مصعب الشامي، برصاصة مرت فوق كتفه وسُرقت معداته عند دخوله رابعة العدوية حيث تم تفريق اعتصام مؤيدي مرسي بعنف في القاهرة، مصر. | مصعب الشامي، عکاس-خبرنگار مصری که جرات کرده بود وارد منطقه رابعة العدوية شود به سمتش شلیک شد و گلوله درست از روی شانهاش رد شد. رابعة العدوية در قاهره مصر، محلِ تجمع موافقان مُرسیست که امروز به شکل خشونتآمیزی پراکنده شدند. |
3 | غرد عن تجرته بمجموعة من التغريدات التي تعطينا فكرة عما كان عليه الوضع أثناء إخلاء اعتصام الإخوان المسلمين فى مدينة نصر. | او تجربه شخصیش را در یک سری توییت پیوسته به اشتراک میگذارد تا ما نگاهی دزدکی به تحصن امروز صبح اخوانالمسلمین در شهر نصر بیندازیم. |
4 | كان الوصول إلى اعتصام رابعة الجزء السهل: | رسیدن به تحصن رابعه بخش آسان ماجرا بود: |
5 | تتصاعد أعمدة الدخان الأسود من رابعة بحيث يمكن رؤيتها من أي مكان تقريباً فى مدينه نصر. pic.twitter.com/jz35WHLQ9o | دود سیاه بیشتری از رابعه بلند شده است. عملا از هرنقطهای در شهر نصر قابل مشاهده است. |
6 | هناك، كان أول تعامل له مع الغاز المسيل للدموع: | او سپس با گاز اشکآور مواجه میگردد: |
7 | أخيرا دخلت إلى رابعة. | بالاخره وارد رابعه شدم. |
8 | الغاز المسيل للدموع غير محتمل. | گاز اشکآور غیر قابل تحمل است. |
9 | الرعب الذى شاهده، عرضه في معرض للصور الفوتوغرافية ونشر الصور على فليكر [تحذير: بعض المشاهد قاسية، الجثث في المشرحة] | او وحشتی را که مشاهده کرده بود عکاسی کرد و در آلبومی در فلیکر به اشتراک گذاشت. [هشدار: شاهد عکسهایی از اجساد در سردخانه هم هستید] |
10 | المشهد فى خط المواجهة في رابعة كمنطقة حرب. | منطقه درگیر رابعه، شبیه منطقه جنگی بود. |
11 | الاشتباكات جارية لست ساعات حتى الآن. | درگیریها از شش ساعت قبل تا الان ادامه دارد. |
12 | لدى الشامي احتكاك مباشر مع القناصة: | الشامي، از نزدیک با تکتیراندازها مواجه میشود: |
13 | أسوأ جزء هو عدم معرفة مكان إطلاق النار. | بدترین قسمت این است که نمیشود فهمید تیرها از کدام سمت شلیک میشوند. |
14 | تنحنى بجانب أقرب شيء وتمنى الأفضل. | پشت نزدیکترین جای ممکن پناه میگیرید و امیدوارید که بهترین جا باشد… |
15 | لكنه لا يزال يرصد خلال تكثف المواجهات: | او همچنان از دور از تشدید درگیریها عکس میگیرد: |
16 | تكثف الاشتباكات فى رابعة. | تشدید درگیریها در رابعه |
17 | مرت الرصاصة من فوق كتفه. | یک گلوله از روی شانهاش میگذرد. |
18 | غرد قائلاً: | او توییت میکند: |
19 | شعرت بمرور الرصاصة فوق كتفي. | یک گلوله واقعی از روی شانهام رد شد. |
20 | سمعت أزيز يشبه مرور بعوضة عملاقة بسرعة الضوء. | صدای وزوزی شبیه وزوز یک پشه غولآسا شنیدم که با سرعت نور رد شد. |
21 | غريب. | خیلی ترسناک بود. |
22 | و مع ذلك قرر الشامي -وشظايا الطلقات فى ظهره- أن يغادر: | به همین دلیل و به دلیل تیراندازی مداوم پشت سرش، الشامي تصمیم میگیرد برگردد: |
23 | مع وجود ثلاث شظايا في ظهري، كانت هذه إشارتي للمغادرة. | این قضیه و سه گلولهای که از پشت سرم رد شد نشانههای برگشت من بود. |
24 | ورغم ذلك لم تكن هذة النهاية: | اما اینجا پایان ماجرا نبود. |
25 | فى طريقى للخروج من رابعة واجهت مجموعة من اللصوص المترصدين سرقوا معداتي. | در راه برگشت اراذل و اوباش منطقه، وسایلم را دزدیدند. |
26 | لحسن الحظ أني احتفظت ببطاقة الذاكرة داخل جواربي | خوشبختانه کارت حافظهام را در جورابم نگه داشته بودم. |
27 | لاتنسى أن تستعرض صور الشامي للاشتباكات على حساب فليكر الخاص به هنا. | عکسهای الشامی را از درگیریهای امروز روی فلیکرش از دست ندهید. |