# | eng | fas |
---|
1 | Egypt's “People's Revolution” in the Eyes of Russians | دیدگاه روس ها در مورد “انقلاب مردمی” مصری ها |
2 | The protests that have rocked Turkey, Brazil and Bulgaria this summer have finally spilled into Egypt, where massive demonstrations against the Islamist policies of President Mohamed Morsi have led to a second revolution or a cynical military coup (depending on who you ask). | اعتراضاتی که در تابستان امسال ترکیه، برزیل و بلغارستان را تکان داده بود سرانجام به مصر رسید، جایی که تظاهرات بزرگی بر ضد سیاست های اسلام گرایانه محمد مرسی انجام گرفت و (با توجه به آن که از چه کسی بپرسید) منجر به وقوع یک انقلاب دوم یا یک کودتای نظامی که بدبینی های بسیاری نسبت به آن وجود دارد، شده است. |
3 | Morsi was ousted and arrested, the constitution suspended, and the liberal Mohamed ElBaradei has been appointed interim prime minister. | مرسی برکنار و سپس دستگیر شد، قانون اساسی به حالت تعلیق در آمد، و البرادعی که به عنوان سیاست مداری لیبرال شناخته می شود به عنوان نخست وزیر دولت انتقالی گمارده شد. |
4 | Morsi's supporters, many of them members of the Muslim Brotherhood, clashed with police and anti-Morsi protesters, leading to widespread civil unrest with at least 30 deaths and over 1000 injuries. | درگیری طرفداران مرسی، که بسیاری از آن ها عضو اخوان المسلمین هستند، با پلیس و مخالفان مرسی موجب ناآرامی های گسترده ای شده که تا به حال 30 کشته و بیش از 1000 زخمی بر جای گذاشته است. |
5 | With the unrest showing no signs of abating, on July 7, 2013, Russian President Vladimir Putin warned that Egypt was on the road to civil war. | ولادیمیر پوتین در 7 جولای 2013 هشدار داد که با توجه به ناآرامی هایی اخیر مصر که نشانه ای از فروکش کردن نیز در آن ها دیده نمی شود، مصر در راه یک جنگ داخلی قدم بر می دارد. |
6 | A small rally heading to Tahrir square to join the protests against President Morsi. | گروه کوچکی از تظاهرکنندگان در حال حرکت به سمت میدان تحریر هستند تا به تظاهرات مخالفان مرسی بپیوندند. |
7 | By Zeinab Mohamed CC 2.0 | CC 2.0 |
8 | As with past protests [GV] in the region, Russians have been actively following the events in Egypt. | روس ها همانند دیگر اعتراضات و ناآرامی های منطقه، اتفاقات اخیر مصر را نیز به دقت دنبال می کنند. |
9 | Many take a positive view of the army's actions in removing Morsi, or entirely elude references to the military, viewing the proceedings as a people's revolution. | خیلی ها که دید مثبتی نسبت به اقدام ارتش در برکناری مرسی دارند و یا نفوذ ارتش را در این اتفاقات انکار می کنند، اتفاقات اخیر را یک انقلاب مردمی می دانند. |
10 | For example, Kirill Goncharov [ru], a Moscow student involved in youth politics, was particularly impressed with what he saw as the non-hierarchical nature of Morsi's removal, writing on his facebook [ru]: | برای مثال، یک دانشجوی روس فعال در زمینه سیاست به نام کیریل گونچارف (Kirill Goncharov)، در صفحه فیسبوک خود ذات غیر سلسله مراتبی برکناری مرسی را اینگونه مورد تحلیل قرار می دهد: |
11 | The coolest thing about Egypt is that there was no “Coordinating Council of the Opposition [GV]” there. | جالبترین نکته در مورد مصر این است که چیزی به نام “شورای هماهنگی مخالفان” وجود نداشت و این مردم بودند که بدون هیچگونه نیروی رهبری قدرت را به سادگی در دست گرفتند. |
12 | People simply took power into their own hands, without any leaders. | به نظر دیگران این دیدگاه ساده لوحانه است. |
13 | This view was seen as naive by others. | یکی از کاربران فیسبوک اینچنین به این ادعا پاسخ می دهد: |
14 | One user [ru] replied laconically: | درست است. |
15 | People in uniform simply took power into their own hands all right. | مردم یونیفورم پوش قدرت را به سادگی در دست گرفتند. |
16 | Alexander Ivanov [ru], a self-identified Communist, was also in favor of what he referred to as “the revolution” and hit back [ru] at suggestions the army was not acting in the people's interests: | الکسادر ایوانف (Alexander Ivanov)، که خود را کمونیست می داند، از آنچه که “انقلاب” می نامد دفاع می کند و با این ادعا که اقدام ارتش را در راستای خواسته های مردم نمی داند به مخالفت می پردازد: |
17 | well in the Arab world, the army occupies a very important position. | خب در دنیای عرب ارتش جایگاه مهمی دارد. |
18 | In addition, it supports the common people. | بعلاوه ارتش مردم عادی را حمایت می کند. |
19 | We'll see what will happen. | باید ببینیم چه پیش می آید. |
20 | Some Russian liberals like journalist Dmitri Bavyrin [ru] also had no problem [ru] with the removal of a democratically elected president, as long as that president was an Islamist. | تعدادی از روزنامه نگاران روسی مانند دمیتری باویرین (Dmitri Bavyrin) نیز هیچ مشکلی با برکناری رئیس جمهوری که به صورت دموکراتیک انتخاب شده است ندارد، البته مادامی که رئیس جمهور اسلام گرا باشد. |
21 | Bavyrin bitingly argued that Islamism was antithetical to the childish “hipsters” who started the first revolution, but eventually lost control of the democratic process: | باویرین به طرز کنایه آمیزی می گوید که اسلام گرایی در تضاد با تفکرات بچه “نوپرستانی” بود که انقلاب اول را انجام دادند، اما سرانجام کنترل فرایند دموکراسی سازی از دستشان خارج شد: |
22 | An Islamist won and started to work to the benefit of Islamists, who contradict the basic hipster understanding of democracy. | یک اسلام گرا برنده شد و در جهت منافع اسلام گرایان، که تفکراتشان با اساس برداشت نوپرستان از دموکراسی در تضاد است، شروع به کار کرد. |
23 | The hipsters once again took to the streets and that's where the military got sick of it all. | نوپرستان بار دیگر به خیابان ها ریختند و این اتفاق آنجایی بود که صبر نیروهای نظامی تمام شد. |
24 | The military took away democracy… because you can either have democracy or ElBaradei, but not both at once. | ارتش دموکراسی را کنار گذاشت … زیرا شما یا می توانید دموکراسی داشته باشید یا البرادعی را، نمی توان هر دو را با هم داشت. |
25 | I like the military. | من ارتش را دوست دارم. |
26 | The views of Bavyrin and Ivanov were echoed by Anton Kapshuk [ru], a rock musician and Communist, who wished his “Egyptian comrades” success [ru] in their endeavor: | نظرات باویرین و ایوانف توسط آنتون کاپشوک (Anton Kapshuk)، یک آهنگ ساز راک کمونیست، که امیدوار بود “رفقای مصریش” در راهشان موفق شوند، مورد تایید قرار گرفت: |
27 | [Mursi] didn't work to improve the lives of the people. | [مرسی] در جهت بهتر شدن زندگی مردم کار نکرد. |
28 | The aims of the Revolution were not realized at that time. | هدف انقلاب در آن زمان به درستی تشخیص داده نشد. |
29 | Instead, the country began to be Islamicised. | به جای آن، شروع به اسلامی کردن کشور کردند. |
30 | This brought about massive protests. | این اقدام اعتراضات گسترده ای را در بر داشت. |
31 | An Islamic constitution was adopted, which could in no way be called democratic. | قوانینی اسلامی در کشور اعمال شد که به هیچ صورتی نمی توان آن ها را دموکراتیک خواند. |
32 | It was obvious Morsi's days were numbered. | کاملا آشکار بود که مرسی روزهای آخر خود را سپری می کند. |
33 | The main role in revolutions is often played by the military. | نقش اصلی را در انقلاب معمولا نیروهای نظامی بازی می کنند. |
34 | If the soldiers don't go over to the side of the uprising, the overthrow of the [old] order is unlikely. | اگر سربازان به سمت نیروهای معترض و قیام کنندگان نروند، براندازی نظام موجود سخت می شود. |
35 | During the previous Revolution the deciding role was played by the military. | در طی انقلاب قبلی نیز ارتش نیروی تصمیم گیرنده بود. |
36 | The same happened this time. | در انقلاب جدید نیز اینچنین بود. |
37 | The overthrow is complete. | براندازی کامل شده است. |
38 | The Islamists were removed from power and many even arrested. | اسلام گرایان از دایره قدرت پاک و بسیاری نیز حتی دستگیر شده اند. |
39 | The military has promised new democratic elections. | ارتش نیز نوید یک انتخابات دموکراتیک جدید را می دهد. |
40 | Others were less optimistic. | دیگران امید کمتری دارند. |
41 | Blogger Aleksandr Chernokozov [ru] believes that Morsi's removal was attributable to “the virus of revolution” that had taken hold in Egypt since Mubarak's ouster and that what was happening called to mind “the start of a civil war” [ru]. | یکی از وبلاگ نویسان به نام الکساندر چرنوکوزوف (Aleksandr Chernokozov) اعتقاد دارد که حذف مرسی را می توان به “ویروس انقلاب” تعبیر کرد که مصر از زمان برکناری مبارک به آن گرفتار شده است و آنچه که اتفاق افتاد در واقع “آغاز یک جنگ داخلی” به نظر می رسد. |
42 | Writing on his LiveJournal, Chernokozov warned: | چرنوکوزوف در صفحه وبلاگ خود هشدار می دهد: |
43 | The leaders of the “Muslim Brotherhood” have already been arrested. | رهبر اخوان المسلمین در حال حاضر دستگیر شده است. |
44 | There are reports that the list of those arrested reaches hundreds, and according to some, thousands of active participants in the movement. | گزارش هایی وجود دارد که تعداد دستگیر شدگان را صدها نفر اعلام می کنند، و طبق بعضی از این گزارش ها، تعداد شرکت کنندگان فعال جنبش که دستگیر شده اند نیز به هزاران نفر می رسد. |
45 | The “Muslim Brotherhood” is seriously preparing itself for protest actions. | اخوان المسلمین به طور جدی خودش را برای اقدامات اعتراضی آماده می کند. |
46 | Indeed, the biggest one of these actions is already starting. | البته یکی از بزرگترین اقدامات اعتراضی آن ها در حال حاضر شروع شده است. |
47 | The most important factor here is that they're prepared to sacrifice their lives… | مهمترین عامل در این جا این است که آن ها حاضرند جانشان را در این راه فدا کنند … |
48 | Twitter user Aleksandr Barbashov seemed to be one of the few RuNet bloggers to respect democratic institutions, tweeting [ru] | به نظر می رسد الکساندر بارباشوف (Aleksandr Barbashov) که در توییتر فعالیت می کند، یکی از معدود کسانی است که در فضای وبلاگ نویسی آر یو نت (RuNet) به نهادهای دموکراتیک احترام می گذارد. |
49 | I don't like the Islamist Morsi either, but he was a LEGITIMATELY elected president! | او می گوید: من از مرسی اسلام گرا نیز خوشم نمی آید، اما او قانونا به عنوان رئیس جمهور انتخاب شده است! |
50 | This is a dangerous precedent for Egyptians to set for themselves. | این اقدام یک سنت خطرناک است که مصریان با دست خود برای خود به یادگار می گذارند. |
51 | #Egypt | #Egypt |
52 | Morsi's removal by the military speaks to the failure of formal politics in Egypt. | حذف مرسی توسط ارتش نشان دهنده شکست سیاست رسمی در مصر است. |
53 | Weak democratic structures, a highly polarized electorate and an entrenched military elite meant such an outcome was probably sadly unavoidable. | ساختار ضعیف دموکراتیک، اختلاف شدید بین رای دهندگان و ارتشی که جایگاه مستحکمی دارد همگی بدین معنا هستند که سرنوشتی اینچنینی برای مصر غیر قابل اجتناب بود. |
54 | While Russia's hard-left opposition usually makes no secret that it views parliamentary democracy as a sham, the fact that many of Russia's self-professed liberals approve of such a coup speaks to the failure of a genuine liberal tradition in Russia. | در حالی که چپ های افراطی اپوزوسیون در روسیه عموما مخالفتشان را با سیستم دموکراسی پارلمانی پنهان نمی کنند، و اینکه بسیاری از کسانی که در روسیه ادعای لیبرال بودن دارند از این کودتا حمایت می کنند نشان می دهد که سنت لیبرالی اصیل در روسیه شکست خورده و در حال اضمحلال است. |