# | eng | fas |
---|
1 | Egypt: Assault on Women in Tahrir Square | مصر: تهاجم به زنان در میدان تحریر |
2 | | [تمام لینک های این نوشته به مطالب انگلیسی زبان است] همزمان با اعلام رییس جمهور جدید مصر، محمد مورسی، جمعیت زیادی به میدان تحریر ریختند برای جشن گرفتن این پیروزی. |
3 | Just as Mohamed Morsi was declared the new president of Egypt, crowds poured into Tahrir Square to celebrate. | این میدان که نقطهی مرکزی انقلاب مصر بود، از هلهله و آوازخوانی پر شده بود. |
4 | The square, which was the epi-centre of the Egyptian revolution, was filled with jubilation and chants. | آتش بازی آسمان بالای سر را روشن کرده بود، اما اتفاقی تیره تری در آن لحظات جشن در حال وقوع بود. |
5 | Fireworks lit up the sky above, but something darker was happening during those moments of celebration. | روزنامه نگار، ناتاشا اسمیت، در یک پست به عنوان «لطفا خدایا. لطفا متوقفش کن. |
6 | Journalist Natasha Smith narrated her ordeal as she suffered mass sexual assault while heading to Tahrir Square to join the celebrations in a post titled “Please God. | »، مصیبت تجاوز جنسی را که در هنگام رفتن به سمت میدان تحریر برای پیوستن به جشن بر او وارد شده بود، نقل کرده است: |
7 | Please make it stop. ”: Hundreds of men pulled my limbs apart and threw me around. | صدها مرد بدن ام را در جهات مختلف میکشیدند و مرا به این طرف و آن طرف پرت میکردند. |
8 | They were scratching and clenching my breasts and forcing their fingers inside me in every possible way. | آنها سینههایم را چنگ میزدند و مشت میکردند و به هر راه ممکن انگشتانشان را با زور به من داخل میکردند. |
9 | So many men. | مردهای بسیار زیاد. |
10 | All I could see was leering faces, more and more faces sneering and jeering as I was tossed around like fresh meat among starving lions. | تنها چیزی که می توانستم ببینم چهرهها و نگاههای پر از شرارت و شهوت و بسیاری چهرههای تمسخر و تحقیرآمیز بود، در حالی که من مانند گوشت تازه میان شیران گرسنه به اطراف پرتاب میشدم. |
11 | Women were crying and telling me “this is not Egypt! | زنان گریه می کردند و به من میگفتند: «این مصر نیست! |
12 | This is not Islam! | این اسلام نیست! |
13 | Please, please do not think this is what Egypt is!” | خواهش می کنم فکر نکن که مصر اینگونه است!». |
14 | I reassured her that I knew that was the case, that I loved Egypt and its culture and people, and the innate peacefulness of moderate Islam. | من به او اطمینان دادم که می دانستم که این طور است، که من عاشق مصر و فرهنگ و مردم آن هستم، و آرامش ذاتی اسلام میانهرو است. |
15 | She appeared stunned. | او به نظر حیرت زده آمد. |
16 | But I'm not really a vengeful person and I could see through the situation. | اما من واقعا انسان کینه توزی نیستم و میتوانستم از پس شرایط نگاه کنم. |
17 | This vicious act was not representative of the place I had come to know and love. | این عمل شرور نماینگر جایی که من شناخته و عاشقش شده بودم نبود. |
18 | The post triggered more than 1,000 comments, which ranged from deep praise of Natasha's courage to dismay and denial of her account. | پست او بیش از ۱۰۰۰ نظر دریافت کرد، که هر دیدی از ستایش عمیق شجاعت ناتاشا تا بیمیلی و انکار داستان او را شامل میشد. |
19 | The incident is reminiscent of the mass assault on reporter Lara Logan on February 11, right after former president Hosni Mubarak stepped down. | این واقعه یادآور تجاوز دسته جمعی ۱۱ فوریه به لارا لوگان خبرنگار بود، بلافاصله پس از کنارهگیری حسنی مبارک، رئیس جمهور سابق. |
20 | What happened to Logan also triggered similar reactions on the blogosphereand mainstream media. | اتفاقی که برای لوگان افتاد نیز باعث واکنش های مشابهی در بلاگستان و رسانه های جریان اصلی شده بود. |
21 | A poster from the Facebook page calling for a protest against sexual harassment on July 4. The Arabic text reads: No to sexual harassment. | یک پوستر از صفحهی فیس بوکی که دعوت به اعتراض به آزار و اذیت جنسی در روز ۴ ژوئیه میکند. متن عربی میگوید: نه به آزار و اذیت جنسی. |
22 | Take care of her.. protect her | مراقب او باشید…محافظتش کنید |
23 | Recently, a march demanding an end to sexual harassment ended with the mass sexual harassment of the protesters. | به تازگی، یک راهپیمایی که خواستار پایان دادن به آزار و اذیت جنسی بود با آزار و اذیت جنسی دسته جمعی معترضین به پایان رسید. |
24 | Rights NGOs warned that the rise of the incidence of sexual violence is an attempt by state forces to intimidate women and limit their participation in public life. | سازمان های غیر دولتی حقوق هشدار دادهاند که افزایش بروز خشونت جنسی تلاشی توسط نیروهای دولتی برای ارعاب زنان و محدود کردن مشارکت آنها را در زندگی اجتماعی است. |
25 | Reem Labib, one of the participants in the anti-harassment protest shares her story in a post titled “They were cowards and I shall remain. ”: | ریم لبیب، یکی از شرکت کنندگان در تظاهرات ضد آزار جنسی داستان خود را در یک پست با عنوان «آنها بزدل بودند و من باقی خواهم ماند. » تعریف میکند: |
26 | We all take to the streets in protest demanding freedom, dignity, and equality knowing and accepting the risks, including sexual violence. | همه ما به نشانهی اعتراض به خیابان ریختیم و خواستار آزادی، شرافت، و برابری شدیم با دانستن و پذیرش خطرات آن، از جمله خشونت جنسی. |
27 | | خوش شانسی من به داشتن یک تربیت و محیط رشد سالم و نسبتا محافظتشده، حتی با وجود آگاهی از ریسک و پذیرش آن، کمک زیادی به آمادگی من برای چنین تجربهای نکرد؛ هیچ چیز نمیکند. |
28 | Being blessed with a healthy and rather sheltered upbringing and environment, the knowledge of the risk and acceptance of it does not prepare you for this, nothing does; this assault is by far the worst violation I ever experienced and I know it will take me some time to heal. | این حمله بدترین ستمی بود که تا کنون تجربه کرده بودم و من می دانم که مدتی طول میکشد تا از آن التیام یابم. همه ما به نشانهی اعتراض به خیابان ریختیم و خواستار آزادی، شرافت، و برابری شدیم با دانستن و پذیرش خطرات آن، از جمله خشونت جنسی. |
29 | | خوش شانسی من به داشتن یک تربیت و محیط رشد سالم و نسبتا محافظتشده، حتی با وجود آگاهی از ریسک و پذیرش آن، کمک زیادی به آمادگی من برای چنین تجربهای نکرد؛ هیچ چیز نمیکند. |
30 | | این حمله بدترین ستمی بود که تا کنون تجربه کرده بودم و من می دانم که مدتی طول میکشد تا از آن التیام یابم. |
31 | It took a mob maybe a hundred-harasser strong or more to physically overcome me, to scare me, to make me scream, it was not a fair fight; my body was violated and defiled - but they only scratched my shell, they did not break my core, I will not be victimized, and I am not broken. | یک گروه بزرگ، شاید به قدرت یک صد مهاجم لازم بود که به لحاظ جسمی بر من غلبه کنند، که من را بترساند، تا من را به فریاد وادارند، مبارزهی عادلانهای نبود. به بدن من تخطی شد و لکهدار شد - اما آنها فقط به پوستهی من خراش اندختند، هستهی مرا نشکستند، من قربانی نخواهم بود. |
32 | Meanwhile, activists are organizing for a protest on July 4 against harassment, demanding safe streets for everyone. | من نشکستهام. در همین حال، فعالان در حال سازماندهی اعتراض ۴ ژوئیه به آزار جنسی و درخواست خیابانهای امن برای همه هستند. |