Sentence alignment for gv-eng-20091007-99951.xml (html) - gv-fas-20091010-655.xml (html)

#engfas
1Iran: Interview with Khyaboon, an underground Internet journalروزنامه زیرزمینی-اینترنتی خیابان از خود و جنبش اعتراضی می گوید
2اینترنتی و زیر زمینی خیابان مدت کوتاهی پس از انتخابات منتشر شد.
3Khyaboon, (meaning ‘street') is one of underground internet journals that emerged in Iran after the June presidential election and subsequent systematic repression of protesters.روزنامه ای که نه سایت دارد و نه وبلاگ. روزنامه ای که مخالف رژیم جمهوری اسلامی است ولی از اصلاح طلبان هم انتقاد می کند.
4Khyaboon displays the dynamism of citizen media and the diversity of Iran's protest movement.چرا و چه وقتی خیابان منتشر شد و مخاطبان آن در وهله اول چه کسانی هستند
5This journal, that is distributed directly to your email inbox in PDF format, is against the Iranian regime but also criticizes reformists from time to time.نخستين شماره خيابان در صبح 29 خرداد، و پيش از سخنراني خامنه اي و دستور او مبني بر قلع و قمع مردم منتشر شد. هم از طريق ايميل ها، و همچنين به صورت كپي.
6Khyaboon answers our questions about its goal, function, Iranian citizen media, and who their target audience is.به مدت يكماه به صورت روزانه انتشار خيابان ادامه يافت و پس از آن معمولا هفته اي دو شماره منتشر مي شود. تاكنون 44 شماره از خيابان منتشر شده است.
7Q: Why and when was Khyaboon first published and who was your target audience?مخاطبين ما در سطحي، عموم جامعه هستند. اما توجه ويژه اي بر آن بخشي از جامعه داريم كه درگير مبارزات خياباني است.
8The first issue of Khyaboon was published on the 19th of June [one week after the presidential election] before [the Islamic Republic Leader] Khamenei's speech where he ordered repression against the people.ما مقالاتي منتشر كرده ايم كه راهنمايي هايي كاربردي براي مبارزات خياباني ارائه مي كنند. از روش هاي مقابله با گاز اشك آور، يا تمهديدات مبارزه خياباني گرفته، تا مقالاتي درباره ي نحوه مواجهه اجتماعي با شكنجه ها، تجاوزهاي جنسي و غيره.
9مطالب درباره ي حفظ امنيت اينترنتي تا به اشتراك گذاشتن ابتكاراتي در سازماندهي مردم در محل هاي زيست و كار خود.
10مخاطب ما همان هايي هستند كه محتواي خيابان را شكل مي دهند.
11همان شهرونداني كه در خيابان ها و جامعه مبارزه مي كنند، ناعادلانه بازداشت مي شوند، شكنجه مي شوند و بيرحمانه به قتل مي رسند.
12At first Khayboon was published daily for a month, and since then it usually gets published once every two weeks.سوژه ي اخبار و تحليل هاي ما مردم عادي كوچه و خيابان ها هستند. عكس هاي آنان، سرنوشت آنها، دردها و شجاعت هاي آنان.
13كساني كه در رسانه هاي بزرگ، مگر به تصادف، تصوير نمي شوند و صدا نمي يابند.
14ما تلاش كرده ايم رسانه را از حنجره آيت الله ها و سياست مداران حرفه اي و اقتدارها بازپس بگيريم و به حنجره ي شهروندان عادي، كارگران، دانشجويان، زنان، و ديگر گروه هاي تحت ستم بسپاريم.
15Khyaboon has been available in hard copy and has also been sent to email inboxes.رسانه اي از درون جامعه، و براي جامعه. نه جامعه اي كه تسليم است، بلكه جامعه اي كه در حال مبارزه است.
16So far there have been 48 issues.خیابان از طریق اینترنت و ای میل به دست مردم میرسه.
17Our audience is all of the public, but we pay special attention to the part of society that is engaged in the street struggle.چگونه در شرایطی که امکان تبلیغ برایتان وجود نداشته توانستید مردم را از حضورتان مطلع کنید مجموعه ي متنوعي از عوامل خيابان را به ميان مردم برد.
18We publish guidelines and articles regarding protesting, including articles for internet security protection, facing tear gas, social confronting torture, and so on.هر يك از ما دست اندركاران خيابان در قلمروهايي از حيات اجتماعي سالهاست فعاليت مي كنيم. در شبكه اي از ارتباطات اجتماعي قرار داريم كه نقاطي كانوني را به يكديگر متصل مي كنند.
19داشتن ارتباطات و همكاري مشترك با فعالين مختلفي در جنبش دانشجويي، جنبش زنان، جنبش كارگري، فعالين و سازمان هاي سياسي، هنرمندان و روشنفكران، فعالين حقوق بشر و فعالين رسانه اي نقش مهمي در توزيع گسترده ي خيابان داشت.
20رساندن خيابان به هر يك از اين فعالين به معناي آن بود كه اين فعال در حوزه فعاليت خود نيز خيابان را با ديگر فعالين آن حوزه به اشتراك مي گذارد و به همين روال، روزنامه در جامعه نشت مي كند.
21شايد نفرات معيني روزنامه را اداره و منتشر مي كنند اما در حقيقت خيابان محصولي از يك پويايي وسيع اجتماعي است.
22Our audience are the same people who are in the streets, the citizens who fight in the street and society, they are people who have been jailed, tortured and killedاز طرف ديگر در فضاي اختناق آور كنوني رسانه اي آزاد پاسخ به يك خلاء بزرگ بزرگ بود. به ياد بياوريم كه در روزهاي نخست سركوب جامعه در چه شرايطي بود.
23Our news and analysis topics concern ordinary people in streets: their destiny, their voice, pain and bravery.حكومت كودتايي تلاش داشت تمام اتصالات جامعه را قطع كند. فرمان سركوب دو قلمرو را نشانه رفته بود.
24These people do not get attention in mass media except coincidentally.خيابان ها و رسانه ها را. در خيابان ها ماشين كشتار كودتا به راه افتاد.
25We are trying to take back the media from the Ayatollahs and professional politicians, making it more accessible to workers, women, students, and all oppressed people.شليك مستقيم به گلوي معترضاني كه با دستي خالي ولي قلبي لبريز از عشق به آزادي به خيابان ها آمده بودند. همزمان كشتاري در عرصه رسانه ها در دستور كار قرار داشت.
26روزنامه نگاران از جمله مهمترين هدف هاي دستگيري هاي برنامه ريزي شده بودند كه بسياري از آنها همچنان در زندانند و حتي روزنامه نگاري در مشهد به قتل رسيد و عكاسي در حادثه اي مشكوك در جاده جان باخت.
27We are a publication from within society and for society, and not for a submissive one.فعالين رسانه اي خارجي كه از حاشيه امنيت بيشتري برخوردارند در اسرع وقت از ايران اخراج شدند. تقريبا دسترسي به هر سايتي امكان ناپذير شد.
28Invisible and Safeشبكه ي تلفن همراه براي مدتي طولاني قطع شد.
29با ايجاد اختلال بسياري از شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي كه از خارج از ايران برنامه پخش مي كنند از دسترس مردم خارج شد.
30حاكميت پروژه ي گران قيمتي را براي سركوب مردم تدارك ديده بود.
31تجهيزات و امكانات فوق پيشرفته و گران قيمتي را براي سركوب خياباني و رسانه اي به كار گرفت كه تمام آنها را از شركت هاي بزرگ جهاني، از روسيه و چين گرفته، تا كشورهاي غربي، در جهاني كه سوداندوزي بر همه چيز مقدم است، خريداري كرده بود.
32Q: Why you do not have any website or blog?جامعه اما تسليم نشد. به خيابان ها آمد و شجاعانه مقاومت كرد.
33Firstly, government filtering is the number one enemy for websites criticizing the authorities.اين مردم نياز داشتند صدايشان شنيده شود. نياز داشتند از آنچه مي گذرد مطلع شوند.
34Each attempt from our side will quickly be faced by their filtering.آنها داستان هايي براي بازگفتن داشتند. داستان هايي كه با كلمات يا عكس ها بيان مي شد.
35Instead we concentrate our efforts in an area that the government cannot attack.آنها به رسانه اي براي ارتباط با همديگر نياز داشتند. انتشار خيابان پاسخ به اين نياز اجتماعي بود.
36رسانه اي كه اخبار را پوشش دهد، داستان هاي مردم را بازگويد و جامعه را از دانش اجتماعي خود بهره مند كند.
37مردم مي خواستند بدانند تحليل ها و چه بايد كردها چيست و از سير سريع وقايع پراكنده تصويري يكپارچه تر به دست آورند.
38The second concern is security related.پس فقط اين ما نبوديم كه سعي در رساندن نشريه به جامعه داشتيم.
39We are not internet security specialists and prefer to minimize security risks.جامعه نيز براي به دست آوردن نسخه اي از خيابان تلاش مي كرد.
40A few months ago Revolutionary Guards announced that they were arresting several people with alleged connections to certain websites.ايميل آن حفره اي بود كه سيستم قادر به تعطيل آن نبود. چرا كه خود سيستم نيز براي عملكرد خود بدان نياز داشت.
41The regime calls these sites ‘immoral'.پس همين روزنه كوچك، ما و نويسندگان و مخاطبانمان را به يكديگر پيوند داد.
42تمام آن نظم آهنين و تمام آن تجهيزات گران قيمت هيچ قدرتي براي مقابله با انتشار خيابان نداشت.
43It seems that security forces have capacities for repression in the virtual world that are unknown to us.روزنامه اي كه بدون هيچ امكان مالي و نهادي، ‌مطلقا هيچ، و تنها به ياري ابتكاري جمعي منتشر شد. عامل مهم ديگر، ظهور خيابان به عنوان رسانه اي آزاد بود.
44If we work in a centralized manner, even in virtual world, our communications could be come compromised and our colleagues' lives could be endangered for what they write.در جامعه اي كه دهه هاست روزنامه اي آزاد نداشته است، انتشار روزنامه اي كه از زير دستگاه سانسور بيرون نيامده باشد به تبليغ نياز ندارد. مردم آن را چون هواي روحبخش استنشاق مي كنند.
45زماني كه خيابان انتشار خود را آغاز كرد، تيتر برخي سايت ها اين بود: نخستين روزنامه كاملا آزاد ايران منتشر شد.
46Our invisibility and our non-centralized presence are helpful to our safety, although threats always still exist.خيابان زيرزميني است، پس سانسور دولتي بر آن اعمال نمي شود. رسانه هاي دولت هاي خارجي نيست كه با منافع آنها پيوند خورده باشد.
47وابسته به جناحي از حاكميت نيست تا منافع آنها را به اطلاع رساني و كلام گستري آزاد ترجيح دهد.
48رسانه اي است كه آزادانه مي نويسد و گرچه به دليل عبور از خط قرمزهاي حكومت ارتجاعي (براي مثال انتشار كارتون هاي خامنه اي و يا نقد شديد قوانين اسلامي و ضدانساني حكومت) همواره سايه حكم مرگ بر سر روزنامه نگاران و توليدكنندگانش است، اما تعهد به آزادي، روزنامه خيابان را به رغم نداشتن امكان تبليغ به نشريه اي سراسري و پر خواننده بدل كرده است.
49به گونه اي كه پاسخ گويي و حتي مرور دقيق نامه هاي الكترونيكي رسيده از خوانندگان ما خارج از توان ماست.
50و گرچه تعيين دقيق شمار خوانندگان نشريه اي پي دي افي كه از طريق ايميل ها جريان مي يابد و دست به دست مي شود امري غير ممكن است، اما خوانندگان ثابت آن صدهزار نفر فزون ترند، خوانندگاني كه در تهران و شهرهاي كوچك و جامعه ي ايرانيان تبعيدي و مهاجر پراكنده اند.
51Q: Another publication Kalam Sabz is the voice of reformists whose voice are you?چرا بلاگ یا سایت ندارید نخست اينكه فيلترينگ حكومتي دشمن شماره يك سايت هاي منتقد است.
52هر تلاشي از سوي ما با فيلترينگ سريع حكومت روبروست و درنتيجه توان محدود خودمان را بايست در حوزه اي متمركز كنيم كه حكومت قدرت مقابله با ما را ندارد.
53In Iran there is always difference between the surface and depth of the society.نكته ديگر مسأله امنيتي است. ما كارشناس مسائل امنيتي شبكه نيستيم و ترجيح مي دهيم مسائل امنيتي را به اين سبك به حداقل برسانيم.
54چند ماه پيش سپاه در ايران خبر از دستگيري كساني داد كه با سايت هاي معيني در ارتباط بودند كه از نظر حكومت غيراخلاقي و مروج فساد تلقي مي شد.
55به نظر مي رسد كه نيروهاي امنيتي رژيم قابليت هايي براي سركوب در فضاي اينترنت به دست آورده اند كه ما از ابعاد آن چندان مطلع نيستيم.
56اگر مركز مشخص و معيني حتي در فضاي مجازي داشته باشيم ممكن است ارتباطات ما ناامن شود و همكاران ما با زندگي خود بهاي قلم خود را بپردازند.
57ناپيدايي و عدم تمركز كنوني ما به امنيت بيشتر ما كمك مي كند، گر چه همواره خطر در كمين است.
58همچنين انتشار آن به شيوه ي كنوني و در فرمت پي دي اف قابليت هاي ويژه اي در اختيار ما مي گذارد كه شايد توضيح آنها در فرصتي ديگر بهتر باشد.
59You are facing in public and official places see a different kind of social life than non official places.روزنامه اینرنتی کلام سبز بیانگر نظرات اصلاح طلبان است شما خود را صدای چه کسی می دانید در ايران همواره سطح جامعه با ژرفاي آن متفاوت است.
60شما در مكان هاي عمومي و رسمي، با يك نوع حيات اجتماعي روبروييد و در عرصه هاي غير رسمي با حيات اجتماعي ديگر.
61در ايران زنان در عرصه هاي رسمي يكجور لباس مي پوشند و در عرصه هاي خانگي و غيررسمي جوري ديگر.
62In Iran women wear a kind of cloth in official places and wear differently in home or non official places.به دليل فقدان آزادي، بسياري از گروه هاي جامعه امكان حضور و بيان خود را در عرصه رسمي جامعه ندارند. اصلاح طلبان تا همين سه ماه پيش بخشي از حاكميت بوده اند.
63Reformists until a few months ago were a part of establishment and had their own parties, publishing their own journals and organized their institutions.آنها احزاب خود را داشته اند. روزنامه هاي خود را منتشر مي كردند و نهادهاي وابسته به خود را سازمان داده بودند.
64They took part in establishment and had their own word to say but in the depth of society there are citizens who were repressed and voiceless.اصلاح طلبان به دليل سهيم بودن در حاكميت همواره در ظاهر جامعه امكان بروز و بيان داشته اند. اما در ژرفاي جامعه مردمي وجود دارند كه سلب صدا شده اند.
65Kalam Sabz is the protest of society's surface and Khyaboon want to be the voice of depth of society.تكاپويي كه در سطح جامعه همواره سانسور شده، سركوب شده و منع شده است. كلام سبز بيانگر سطح جنبش اجتماعي و اعتراضي كنوني است.
66Citizen/reporter/protesterخيابان تلاش داشته است صداي ژرفاي جامعه باشد.
67چگونه رسانه های شهروندی در خارج از ایران بخصوص غیر قارسی زبان می توانند کمکی برای رسانه ها اینترنتی مانند شما باشند
68Q: How you evaluate the impact of social networking such as Twitter on the protest movement?رسانه هاي شهروندي جهاني اتكاي يكديگرند. رسانه هاي بزرگ كه در خدمت نهادهاي قدرت و ثروت عمل مي كنند، همواره تصويري كژديسه از جهان اجتماعي ارائه مي كنند.
69Social networking and citizen media are the fruit of protests against the dictatorship.منابع كسب خبر و نظر در رسانه هاي شهروندي جهاني بايست رسانه هاي شهروندي جوامع مختلف باشد.
70Submitting before a dictator means the absence of citizens' voices and social atomization.در اين صورت است كه مي توان شناخت خاكي تر و ملموس تري از واقعيت بدست آورد.
71Dictatorships struggle to isolate people from distributed social networking.شناختي كه آلوده ي منافع قدرت هاي سياسي و اقتصادي نشده است.
72In a dictatorship a citizen has no voice and no media.پوشش رسانه هاي شهروندي كشورهاي مختلف به زبان هاي يكديگر، مي تواند اقدام مهمي باشد.
73Only rulers have the voice and they have the exclusivity to broadcast news.ما ايميل هاي زيادي از غيرفارسي زبانان داشته ايم كه خواهان خواندن مطالب خيابان بوده اند.
74براي مثال يك شهروند اسپانيايي به ما نامه نوشته بود كه گر چه زبان فارسي را نمي داند اما تمام شماره هاي خيابان را ذخيره كرده است چرا كه آنها مستندات بخشي از تاريخ ايران است.
75يا شخصي از ايتاليا به ما نوشته بود كه مي خواهد تحولات ايران را دنبال كند، اما رسانه هاي بزرگ آنجا جز چند روز نخست اعتراضات، وقايع ايران را پوشش نداده اند.
76او نوشته بود كه من مي دانم كه مبارزه در ايران ادامه دارد، اما رسانه ها از آن چيزي نمي گويند و كاش مي شد براي ما نيز مطالب خيابان در دسترس مي شد.
77ترجمه اين روزنامه اما خارج از توان محدود ماست و همكاري رسانه هاي شهروندي جهاني در اين خصوص مي تواند كمكي قابل ملاحظه باشد.
78In Iran, the Islamic Republic did its best to destroy any association.همچنين به اشتراك گذاشتن امكانات توليد رسانه اي نشانه اي از همبستگي اين گونه رسانه ها مي تواند باشد.
79براي مثال يك لب تاپ، يك اسكنر، يك دوربين عكاسي، كه در جايي ممكن است بسيار ناچيز به نظر برسد در مكاني ديگر يك گنج است كه تهيه ي آنها به راحتي ميسر نيست.
80همچنين به اشتراك گذاشتن دانش فني و رسانه اي به صورت رايگان در اختيار فعالين رسانه هاي شهروندي گامي است در جهت تقويت حق دسترسي شهروندان به ابزار بيان خود.
81ما در تجربه خود به دانشي در رسانه هاي شهروندي رسيديم كه مي تواند براي ديگران آموزنده باشد و بايست تلاش كنيم آنها را در اكتسابات خود سهيم كنيم.
82اما ارائه ي آموزش هاي كاربردي به صورت رايگان و سهل الوصول، براي مثال در قالب محصولات مولتي مديا كه به راحتي در اينترنت قابل دسترسي باشند، مي تواند كمك مهمي باشد كه فعالين رسانه هاي شهروندي جهاني به رسانه هايي همچون ما مي كنند.
83The Islamic Republic's favorite citizen is the one who lives alone, goes to work each morning and is lost in traffic jams and metro crowds, before coming back home at night.نكته ديگري كه بايد به آن اشاره كرد، تلاش همگاني رسانه هاي شهروندي در دفاع از حقوق شهروندي جهاني و نيز فعالين رسانه هاي شهروندي است. اتفاقات و تحولات اخير ايران موجي از همدلي ميان شهروندان جهان و شهروندان ايران ايجاد كرد.
84اما دولت هايي كه توسط رأي همين شهروندان در غرب مشروعيت مي يابند، به رغم لفاظي هاي ديپلماتيك بسياري در حمايت و همبستگي با ايرانيان معترض، در عمل از طريق مكانيزم ها و قواعد بوروكراتيك فراوان، درب هاي جوامع خود را بر روي كساني كه به حمايت بين المللي نياز دارند مي بندند.
85The Islamic Republic's favorite citizen is not a member of any association, syndicate, and has neither media nor a voice.براي مثال يكي از فعالين روزنامه ما، كه خطري فوري و جدي جان او را تهديد مي كند، از پشتيباني هيچ كشوري بهره مند نشده است.
86دولتمداران ترجيح مي دهند مسئوليت جهاني در قبال تك تك انسانها را، فارغ از تابعيت و نژاد، نپذيرند و با ديوارهاي بلند تمايز و تبعيض، سركوبي نامرئي را دامن بزنند.
87اين رسانه هاي شهروندي و فعالين آنها هستند كه مي توانند جامعه ي جهاني را نسبت به سرنوشت يكديگر حساس نگاه دارند و همبستگي را از كلام، به عمل جاري كنند.
88تاثیر شبکه های اجتماعی مانند تویتر و رسانه های شهروندی را در مبازرات اعتراض چگونه ارزیابی می کنید
89But a citizen who fights a dictator will organize him/herself, create social networks and find a voice.شبكه هاي اجتماعي و رسانه هاي شهروندي خود محصول مبارزه با ديكتاتوري هستند. تسليم شدن در برابر ديكتاتوري، به معناي اتميزه شدن اجتماعي و غياب صداي شهروندان است.
90At least in Iran the reporter/citizen is not a precise word, an appropriate word is reporter/citizen/protester.ديكتاتوري تلاش مي كند شبكه هاي اجتماعي را بگسلد و انسانها را تنها و منزوي از يكديگر كند. در يك ديكتاتوري شهروند صدايي و رسانه اي ندارد.
91Before the election, citizen media mostly belonged to students, women, and labour activists, who were on the frontlines of the struggle.صدا به حاكمان تعلق دارد و حق پخش انحصاري خبر و نظر را در اختيار خود دارد. در ايران تمام تلاش جمهوري اسلامي بر اين بوده كه هر تشكلي را از بين ببرد.
92شهروند مطلوب جمهوري اسلامي، انساني است كه تنها زندگي مي كند، صبح از خانه بيرون مي زند و در ازدحام مترو و ترافيك، خواب آلود و خاموش، سر كار خود مي رود و انتهاي شب، تنها و منفصل از همه چيز و همه كس، به خانه هاي اجاره اي خود مي خزد.
93شهروند مطلوب جمهوري اسلامي، در هيچ باشگاه و حزبي عضويت ندارد.
94But today, at the heart of mass struggle all protesters have become citizen/reporters/protesters.عضوي از اتحاديه ي همكاران خود نيست، در هيچ شبكه ي اجتماعي خودجوش و از پاييني مشاركت ندارد. صدا ندارد.
95A citizen who comes to the streets to protest the dictatorship and films it with his mobile phone is no longer the lonely human being of yesterday.رسانه ندارد. تنها روزنامه ها را باز مي كند يا تلويزيون را روشن مي كند تا صداي حاكمان را بشنود.
96In other words, social networking does not create today's protests, but is the fruits of our struggle.شهروندي كه با ديكتاتوري مبارزه مي كند اما سازمان مي يابد. شبكه سازي مي كند و شبكه هاي اجتماعي موجود را قوام مي دهد.
97The struggle of a society against an inhumane regime.شهروندي كه مبارزه مي كند، صدا مي يابد. صدايي از آن خود.
98سكوت را مي شكند و در صدا بخشي به اجتماع خود مشاركت مي كند.
99Without struggle, these modern technologies can even be of service to the regime.پس حداقل در كشوري چون ايران، ترم روزنامه نگار/شهروند ترمي دقيق نيست. اصطلاح مناسب روزنامه نگار/شهروند/مبارز است.
100تا قبل از مبارزات گسترده ي كنوني اين رسانه هاي شهروندي اكثرن متعلق بودند به فعالين دانشجويي، فعالين زنان، و فعالين كارگري.
101But when a society fights for its life, internet including Twitter, Facebook, emails and other tools are used by citizens.همانها كه پيشگام مبارزه بودند. امروز و در كوران مبارزات توده اي كنوني، شهروند/روزنامه نگار/مبارز همگاني شده است.
102آن شهروندي كه با موبايلش عكس و فيلم تهيه مي كند و منتشر مي كند، همزمان براي مبارزه با ديكتاتوري به خيابان آمده است و براي كسب حق شهروندي به ميدان آمده.
103For example we do not need big publishing houses for Khyaboon, and we can distribute it safer by email than on paper.او آن انسان منزوي و بي صداي ديروزين نيست. درنتيجه اين شبكه هاي اجتماعي و پديده ي رسانه هاي شهروندي نيست كه مبارزات امروزين را شكل داده، بلكه اين ها خود دستاورد مبارزه هستند.
104But without human beings to use them for the richness of their social life, these technological tools are meaningless.دستاورد مبارزه ي يك جامعه براي رهايي خود از چنگال حكومتي ضدانساني. آنها اين تكنولوژي هاي ارتباطي نوين را از آن خود كرده اند و در خدمت حيات اجتماعي خود گرفته اند.
105بدون مبارزه، همين امكانات رسانه اي نوين مي توانند صرفا در خدمت تداوم ديكتاتوري قرار بگيرند.
106اما بديهي است كه زماني كه جامعه براي بازپس گيري حيات خود به مبارزه بر مي خيزد، اينترنت، وبسايت هايي چون تويتر و فيس بوك، پست الكترونيكي و غيره امكانات مهمي را در اختيار شهروندان قرار مي دهند.
107براي مثال به كمك همين امكانات است كه ما براي انتشار خيابان به چاپخانه هاي بزرگ نياز نداريم و توزيع آن بسيار گسترده تر و امن تر صورت مي گيرد.
108اكنون اين امكان وجود دارد كه به راحتي شهروندان رسانه هاي خود را ايجاد كنند.
109اما اين امكانات بدون انسان هايي كه آن ها را در اختيار بگيرند و براي غناي زندگي اجتماعي خود به كار گيرند معنايي ندارد.