# | fas | por |
---|
1 | مصاحبه جمهور بلاگر ایرانی با صداهای جهانی هاروارد | Blogues de mulheres são alvo de filtragem no Irã |
2 | جمهور بلاگر ایرانی اخیرا با صداهای جهانی هاروارد مصاحبه ای کرده و در آن ضمن معرفی خود و وبلاگش وضعیت وبلاگ نویسی و اینترنت را در ایران توضیح داده است. لطفا خود و وبلاگتان را معرفی کنید | O blogue de Mehdi Mohseni's, Jomhour [Fa] (que quer dizer República em persa) é uma fonte de informação sem tamanho sobre questões sociais e políticas no Irã. |
3 | مهدی محسنی، متولد سال 1357 در شهر قم و فارغ التحصیل در رشته مهندسی عمران. | Se você quer “correr atrás” de blogues iranianos, não deve perder este de vista. |
4 | و به نوعی شاید بنوان گفت روزنامه نگار مستقل. | São cerca de mil visitas diárias. |
5 | از اسفند1381 وبلاگ جمهور را منتشر می کنم. | P: Pode se apresentar e apresentar o seu blogue? |
6 | ابتدا در پرشین بلاگ و پس از آن در بلاگفا و هم اکنون با دومین اورگ و آی ار در محیط موبل تایپ. | Meu nome é Mehdi Mohseni e nasci em 1980 no Qom. |
7 | شما هم اکنون در غربی ایران -اهواز- زندگی می کنید آیا ما می توانیم از وبلاگ های محلی صحبت کنیم یعنی بلاگ هایی که فقط در مورد شهر خود می نویسند؟ | |
8 | وبلاگ به شکل عام به عنوان یک رسانه ی بدون مرز شناخته می شود. | Estudei engenharia civil. Eu sou tipo jornalista independente. |
9 | یعنی بر خلاف دیگر رسانه های نوشتاری موئله محلی بودن -از نظر گستره توزیع و یا مخاطب- را کمتر مورد توجه قرار می دهند. | Publiquei meu primeiro blogue em 2002. P: Você tem como base o sudoeste do Irã. |
10 | شاید یکی از دلایل رشد سریع وبلاگ نویسی هم همین مزیت باشد. | É possível falar sobre blogueiros locais? |
11 | اینکه در هرکجای ایران و یا حتی جهان وبلاگ بنویسید و مخاطبانی با هزاران کیلومتر فاصله داشته باشید. | Quer dizer, blogueiros que apenas falam sobre suas cidades? |
12 | در عین حال همچنان وبلاگهایی را می توان یافت که موقعیت جغرافیایی و یا مخاطبان نژادی خاصی را مورد توجه قرار می دهند. | Como vocês sabem, blogues são uma forma de mídia sem fronteiras. |
13 | به عنوان مثال وبلاگ هایی را می توان یافت که به تشریح مزیت های فرهنگی و اجتماعی و حتی گردشگری شهر یا منطقه ای خاص می پردازند. | Blogueiros podem escrever de qualquer lugar do Irã e ter audiência em qualquer canto do mundo. |
14 | اما به طور کل این نوع دسته بندها کمتر مورد توجه قرار می گیرد. | |
15 | مشکلات بلاگرهای ایرانی را به جز فیلترینگ در چه می دانید؟ | Eles podem falar sobre qualquer coisa. |
16 | آیا مانند برخی از کشورها هکرها نیز ایجاد مشکل برای بلاگرها می کنند؟ وبلاگ نویسی هم مثل تمام امور دیگری که در ایران مورد توجه قرار می گیرد با مشکلاتی همراه است. | Eu acho que existem blogues locais que apenas escrevem sobre suas cidades ou local em que estão estão, mas em geral esse tipo de blogue com um foco tão local não é muito levado em consideração. |
17 | و این مشکلات تنها به فیلترینگ محدود نمی شود. | Mulheres na linha de fogo |
18 | سانسور به شکل فیلترینگ برای تمامی کاربران اینترنت در ایران معضلی فراگیر محسوب می گردد که البته بیشتر دامان وبلاگ نویسان و سایت های سیاسی را گرفته است. | P: Quais é o principal problema de blogueiros iranianos além da filtragem? Os hackers causam problemas? |
19 | در این مورد هم هیچ قانون و چهارچوب خاصی وجود ندارد. | Blogueiros, assim como os outros, enfrentam várias dificuldades no Irã. |
20 | طرح هایی هم که با صفت قانونمندی از سوی دولت ارائه می شود بیتش در جهت گسترش سانسور و برخورد با وبلاگ نویسان منتقد است. | Muitos sites iranianos em geral, e os políticos em especial, são filtrados. |
21 | به عنوان مثلا در دو سال اخیر موج گسترده فیلتر نمودن وبلاگ نویسهای زن آغاز شده است. | Nos últimos dois anos, filtragem e censura pioraram. |
22 | مهم نیست شما در چه زمینه ای می نویسید همین که زن باشید ممکن است به احتمال فراوان فیلتر بشویم. | Em especial, blogues escritos por mulheres passam por filtros. |
23 | سایت ها و وبلاگهای هوادار اصلاح طلبان و یا ملی مذهبی ها نیز در اولویت قیلترینگ قرار دارند. | Os assuntos dos quais você fala não contam tanto. |
24 | اما بیش از همه وبلاگ های هوادار و مدافع حقوق زنان، فعالین کارگری و دانشجویی و اپوزیسیون مشمول محدودیت های بی ضابطه می شوند. | Se você for mulher, existe um risco real de que seu blogue será filtrado. |
25 | موضوع هکرها هم تاکنون در ایران آنچنان جدی و با اهمیت نبوده است. | Sites políticos, e sites escritos por reformistas e religiosos nacionalistas também são alvos. |
26 | و بیشترین خبرها در مورد هک شدن وب سایتهای نهادها و سازمانهای دولتی بوده است. یک سری مشکلات عمومی هم وجود دارد که همه کاربران اینترنت را شامل می شود. | Mas os blogues mais afetados pela filtragem pertencem a ativistas civis da sociedade, como estudantes, a mulheres e a ativistas sindicais. |
27 | مثلا کیفیت پایین اینترنت، هزینه ی بالا و محدودیت های تکنیکی خدمات اینترنتی | Hackers não chegam a ser um problema para blogueiros. |
28 | توسعه بلاگ های ایرانی را در دوسال اخیر چگونه ارزیابی می کنید؟ | Até o momento, apenas sites oficiais foram vítimas de hackers. |
29 | در این مورد شاید اظهار نظر م بیشتر بر اساس تجربه شخصی باشد تا بررسی آماری دقیق و علمی. جوانان ایران - البته بخشی از آن- سعی نموده اند محدودیت های موجود در جامعه را به شکلی پر نمایند. | No geral, as pessoas também sofrem com conexões à internet muito devagar, altos custos e baixa qualidade técnica. |
30 | وبلاگ توانسته وسیلهی خوبی باشد. | Além da imaginação |
31 | شاید به دلیل محدودیت های بیشتر دختران، در این سالها رغبت بیشتری به وبلاگ نویسی پیدا کرده باشند. | P: Como você avaliaria a evolução de blogues iranianos nos últimos anos? |
32 | البته فرازو نشیب های سیاسی هم در اقبال بیش از پیش به وبلاگ نویسی بی تاثیر نبوده است. | Eu posso expressar minhas próprias idéias com base em observações pessoais em vez de análises científicas. |
33 | تا جایی که بخشی از میانسالان جامعه نیز فضای وب را محیطی مناسب برای طرح نظراتشان دیده اند. به طور کلی می توان فضای حاکم بر وبلاگ نویسی در ایران را بیشتر سیاسی و اجتماعی دانست که اتفاقا روز به روز هم تقویت می شود. | Eu acredito que há uma pressão muito grande nas pessoas dessa sociedade e blogar é um bom instrumento para ajudar essas pessoas a se expressarem na sociedade. |
34 | البه این برداشتهای من به عنوان یک وبلاگ نویس در حوزهی سیاست و اجتماع است. | Esse pode ser o motivo pelo qual tantas mulheres e garotas estão blogando. |
35 | و این احتمال را نمی شود ندیده گرفت که من با توجه به مخاطبانم و وبلاگهایی که می خوانم این برداشت ها را ارائه می کنم. | Recentemente, muitas pessoas de meia-idade começaram a usar blogues para expressar suas opiniões também. |
36 | آیا فرق زیادی بین موضوعات بلاگهای ایرانی داخل کشور و خارج وجود دارد؟ تفاوت هایی وجود دارد. | P: Como você vê a influência dos blogues na sociedade? |
37 | خوب در ایران طیف گسترده تری می توان مشاهده کرد. از وبلاگ های کاملا شخصی و عاشقانه و پرنو تا وبلاگهای فرهنگی، ورزشی و سیاسی و … بنظر می رسد غالب وبلاگ نویسان خارج از کشور به موضوعات سیاسی و روز ایران توجه دارند ولی در ایران موضوعات متنوع تر است. | Existe uma censura cada vez maior no Irã e na ausência de jornais e portais de notícias, os blogues realizam algo que vai além da imaginação, mesmo que não possamos confiar em todas as informações que encontramos neles. |
38 | این مورد هم طبیعی است. با توجه نسبت فراوانی وبلاگهای فارسی داخل ایران مشخصا باید موضوعات متنوع تری نیز مورد توجه قرار گیرد. | Blogueiros têm o poder de transformar tópicos em assuntos da hora dentro da sociedade e de forçarem o governo a reagir. |
39 | اما بطور کلی یک هم نظری و هماهنگی نانوشته در پرداخت به مسائل مهم و روز ایران در میان وبلاگ نویسان حرفه ای در خارج و داخل وجود دارد. | |
40 | جنس دغدغه ها غالبا یکی است. | (texto original de Hamid Tehrani) |
41 | گرچه ممکن است زاویه دید وبلاگ نویسها بسیار متفاوت باش تاثیر بلاگرها را به عنوان یک رسانه چگونه ارزیابی می کنید | O artigo acima é uma tradução de um artigo original publicado no Global Voices Online. |
42 | شاید برای ما که در ایران زندگی می کنیم این موضوع بسیار ملموس تر باشد. | |
43 | در نبود رسانه های مستقل و بی طرف و در پی تعطیلی روز افزون و تحدید مطبوعات و حتی سایتهای خبری، وبلاگها گاهی نقشی غیر قابل تصور را بازی می کنند. گرچه همیشه نمی توان به اخباری که از این طریق منتشر می شود اعتماد نمود. | Esta tradução foi feita por um dos voluntários da equipe de tradução do Global Voices em Português, com o objetivo de divulgar diferentes vozes, diferentes pontos de vista. |
44 | وبلاگها می توانند موضوعی را به بحث روز جامعه تبدیل کنند و با بسیج افکار عمومی مسوولان حکومتی را وادار به واکنش نمایند. | Se você quiser ser um voluntário traduzindo textos para o GV em Português, clique aqui. |
45 | این اتفاق بارها و بارها رخ داده است. | Se quiser participar traduzindo textos para outras línguas, clique aqui. |
46 | شاید به همین دلیل است که اتفاقا این همه محدودیت در مورد وبلاگ نویسان ایجاد می شود و گاهی روند خدمات رسانی اینترنتی نیز عمدا مختل می گردد تا از بازتاب یک موضوع حساس جلوگیری شود | |