# | fas | spa |
---|
1 | وبلاگنویس بحرینی، در یک یورش سحرگاهی دستگیر شد | #FreeSafy – Bahréin arresta a bloguero en redada al amanecer |
2 | محمد حسن، وبلاگنویس بحرینی، سحرگاه امروز طی حملهای به خانهاش دستگیر شد [31 ژوئیه]. | |
3 | طبق گزارشها، پلیس به خانهاش حمله کرد و علاوه بر دستگیری وی، تلفن شخصی و کامپیوتر وی را نیز مصادره نمود. | El bloguero bahreiní Mohamed Hassan [en] fue arrestado en su casa en una redada a tempranas horas de la mañana el 31 de julio de 2013. |
4 | گزارشها حاکی از آن است که نیروهای مزبور، حکم دستگیری داشتهاند. | Según informes, la policía entró a su casa de Sitra y lo arrestó. |
5 | دستگیری محمد، مشهور به صفی، که از نویسندگان صداهای جهانی نیز بوده است که اخبار بحرین را پوشش میداد، انتقاد کاربران اینترنت را به همراه داشته است. | |
6 | سلطان القاسمی، مفسر اماراتی توییت کرده است: | Le confiscaron su teléfono y computadora en el proceso. |
7 | از شنیدن خبر دستگیری بلاگر بحرینی، @safybh، متاسفم. من او را در دسامبر ملاقات کردم. | Los informes también señalan que tenían una orden de arresto. |
8 | او ماههاست که توییت نکردهاست. در ادامه، وی در کامنت دیگری میگوید که دستگیری وبلاگنویسان نشانهای بوده است از تغییر زمانی در منطقه: | El arresto de Mohammed, conocido como Safy, autor de Global Voices Online [en] que ha informado sobre Bahréin, provocó críticas de los cibernautas. |
9 | من سال 2011 توییت کرده بودم که ما داریم وارد دهه تاریکی در منطقه خلیج میشویم [کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس]. | |
10 | متاسفم بگویم که پیشبینیِ درستی بود. | Desde Emiratos Árabes Unidos, el comentarista Sultan Al Qassemi tuitea: |
11 | فعال دیگری، الا الشیبانی در پاسخ به او میگوید: | Lamento enterarme que el bloguero bahreiní @safybh ha sido arrestado. |
12 | تنها خلیج، این سالهای تاریک را احساس میکند؟ من خیلی نگران او هستم. | Lo conocí en diciembre, no ha escrito ni tuiteado nada en meses. |
13 | احتمالا بعدی ما هستیم. ابراز نگرانیِ کاربران اینترنت از این تغییرات قریبالوقوع، تم تکراری امروز صبح شده است. | En un comentario de seguimiento, dice que el arresto de blogueros era un signo de los tiempos en la región: |
14 | محمد المسقطی، کسی که قبلا در شروع اعتراضات بحرین در مارس 2011 دستگیر شده بود میپرسد: | |
15 | باید بساطمان را جمع کنیم؟ بعدی کیست؟ | Y el activista Alaa Al Shehabi responde: |
16 | مثل بسیاری دیگر، مسقطی نیز معتقد است برای دستگیری در حکومت بیمنطق بحرین نیازی به دلیل قانعکنندهای نیست: | |
17 | بعید بود که safybh برای فعالیت اینترنتیاش دستگیر شود. | Esta sensación de una represión inminente contra los cibernautas fue un tema recurrente luego del arresto. |
18 | او بیشتر از سه ماه بود که نه توییتی کرده بود و نه وبلاگش را به روز میکرد… دوباره باید گفت اینجا بحرین است. | Mohammed Al Maskati, que fue arrestado anteriormente al comienzo de las protestas en Bahréin en marzo de 2011, pregunta: |
19 | جلال الجزیری، صفی را به دلیل ایستادگیش میستاید: | |
20 | واقعا جسورانهاست ایستادگی در برابر مواضعی که میدانی به خاطرش هر لحظه امکان دارد جریمه، مجازات و آزارواذیت شوی. محمد العیسی میگوید: | Como muchos, Maskati no cree que debe haber una razón para que las personas sean arrestadas en el intranquilo Bahréin: |
21 | یکجور امنیت ساختگیست که آنها دارند به رخ میکشندش. | Jalal Al Jazeeri saluda a Safy por su postura: |
22 | #FreeSafy [صفی را آزاد کنید] | Mohammed Al Daaysi dice: |
23 | و سلما نمیتواند دلیلی برای دستگیری بلاگری مثل صفی پیدا کند: | Y Salma no puede encontrar una razón por la arrestarían a un bloguero como Safy: |
24 | من نمیفهمم. او یک صلحطلب است، یک نویسنده. | En abril, Safy anunció el cierre [en] de su blog: |
25 | چه خطرات امنیتیای میتوانست به وجود بیاورد؟ | Todas las cosas buenas llegan a su final. |
26 | به جز خطر برای نادانان… #FreeSafy [صفی را آزاد کنید] | Aunque mi mensaje puede no haber terminado, creo que ya transmití mis ideas. |
27 | صفی، در ماه آوریل خبر بسته شدن وبلاگش را اعلام کرده بود: | Creo que es momento de poner un punto final, cerrar este cuaderno y empezar uno nuevo. |
28 | همه اتفاقات خوب به پایان میرسد. | También dejó de tuitear desde entonces. |
29 | اگرچه پیغام من هنوز تمام نشده است اما فکر میکنم دیگر عقایدم را به گوش بقیه رساندهام. | |
30 | فکر میکنم وقتش رسیده باشد کمی توقف بدهم، این دفتر را ببندم و بعد دوباره از نو شروع کنم. او همچنین از همان موقع، توییترش را نیز به روز نکرد. | Miles de personas han sido arrestadas desde que empezaron las protestas que piden reformas políticas y económicas en Bahréin el 14 de febrero de 2011. |
31 | از 14 فوریه 2011 تا کنون، هزاران نفر به دلیل تظاهراتی که در آن خواستار اصلاحات سیاسی و اقتصادی دستگیر شدهاند. | |
32 | ناعدالتی و ضعیفکشی همچنان ادامه دارد. | La cacería de brujas continúa. |